عاشقانهمتن عاشقانه
دست هایــم …
بـه فکر نــوازش دست های منی!
بی آنکــه بدانی ؛
دلـــم است کــه تنهــا مانــده ..
دست هایــم ، دو تاینــد!
بـه فکر نــوازش دست های منی!
بی آنکــه بدانی ؛
دلـــم است کــه تنهــا مانــده ..
دست هایــم ، دو تاینــد!
من نمی شناسم شما رو؟؟؟ ?:-)
اهان شناختم
ممنون که می یومدین
سلام آقا محمد،حالتون خوبه؟؟؟
چی شده دیگه یادی از من نمیکنید؟؟؟
منتظر حضورتون هستم
نه اتفاقا پنجشنبه که اومدید دیگه نیومدید…ولی من هرروز اومدم.
مطمئن باشید هرروزی که نیاید جای خالیتون حس میشه.
ممنون از حضورتون :rose:
چقد سخته تو هق هق گریه هات
نفس کم بیاری وعشقت ب یکی دیگه بگه
“نفسم”
لعنت به کسی که می دونه به غیر از اون هیچکی تو زندگیت نیست …..
به خاطر اون با کسی نمیری……
ولی بازم تنهات میذاره…….
باز هم مثل همیشه که تنها میشوم ، دیوار اتاق پناهم میدهد
بى پناه که باشى قدر دیوار را خوب میدانی ….
کاش این مردمان بی فکر مارادرک میکردند انگار یادشان رفته خودشان هم روزی حسرت عشق رامیکشیدند
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
برایش نوشتم:
“به امید فردای بهتر”
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد !
بعدهـــــــــــا فهمیدم
آن روز “الف” فردا را
یادم رفته بــــــــــو