سپس شب می شد محمد نصیریان چهارشنبه, ۲۸ مهر, ۱۳۹۵ سپس شب میشد و ما به ستارهها خیره میشدیم تو دنبال بزرگترین ستاره میگشتی و من غرق در تو پیِ چشمانت میگشتم سردمان میشد اما زیبا بود 🍁 نوشته های مشابه عادت مثل مادرم محبوب من روزای اول پاییز