عاشقانهمتن عاشقانه
دلم بس تنگ است
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست
و دلم بس تنگ است
بی خیالی سپر هر درد است
باز هم می خندم
آنقدر می خندم که غم از روی رود
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست
و دلم بس تنگ است
بی خیالی سپر هر درد است
باز هم می خندم
آنقدر می خندم که غم از روی رود
مـَن اَز مـَجنون شدن باکـی نداشتم….
ولی…
لیــلی شـُدن کـار تو نبود!
.
.
.
شاهـکار ” خــُدا ” هستـی
حرفهایـَت تـَلخ،
لـَب هایـَت شیــرین،
تَضاد در نهآیت هارمونی!
.
.
.
خـواستن “تــو” برای من ، خواستـَن همآن سیبـی بود؛
که آدمی را آواره زمین کرد!
.
.
.
تاریخ انقضایت که بگذرد،
دیگر طـَعم قـَبل را برایش خواهی داد…
از call مبدل میشوی به missed call
به همین راحتـی!!!
دلم پُــــــــــر است
پُــــــــــر پُــــــــــر
آنقــــــدر که گاهی اضافه اش
از چشمانم می چـــــکد…!
نمـــی توانی به کسی بگویی
از دوست داشتن یک نفــر خودداری کند
دوست داشتن
با چیـــزهای دیگر
خیــــلی فرق می کند ..
مارگارت آتوود –
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیبا بود مرسی
آپم «
ﺩﻧﯿﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ساکت و خیره به عکست
بوی سوختنی می آید .
به خودم می آیم ، لعنتـــــــــــــی
آخرین سیگار هم ته گرفت .
سلام
طعم قشنگی داشتن نوشته های دوستامون
شیرین و دلچسب…
حالا موقع امتیاز دادنه
بیا تست کن و امتیاز بده لطفا
منتظرتم [گل]
سلامتیه پـــــت و مــــت
چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون :-))
خدایا…دستم به آسمانت نمی رسد…
اما توکه دستت به زمین میرسد بلندم کن…
این روزهـــا عجیب احساس دلتنگی میکنم
نمیدانم از دوستانم جدا مانده ام یا از تو……
هی بغض و ای گریه ی پنهان دلم
آن هنگام که می فشاری گلویم را
کو ؟ کجاست که ببیند انعکاس نامش به میان چشمانم پیداست
چه لذتی داره اینکه
یه وقتایی
چشماتو ببندی و بگی:
هر چه باداباد!
بیخیال…
سلام.من تو وبلاگت نمیدونم چرا هی نمیشه بیام.
باید صد بار ادرس وبلاگت رو بزنم تا بتونم بیام.
چی کار باید کنم؟؟؟؟؟؟ :shock:
نمیدونم زهرا خانوم تاحالا کسی چنین مشکلی نداشته !!۱
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر
در میان گریه بر احوال خود خندیده ام…
کاش باران بگیرد …
کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند …
و من همه ی دلتنگیهایم را رویش “ها” کنم …
و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم …
و خلاص …. ;-)
سلام
یکی از همین روزها
باید خدا را صدا بزنم
یک میز دو نفره
دو صندلی یکی من یکی خدا
حرف نمی زنم
نگاهم کافیست
می دانم برایم اشک می ریزد
خوب هم که باشی ، از بس بَدی دیده اند خوبیهایت را باور نمیکنند. نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند :rose:
apmmmmmmmmmmmmmm بدو دیر شدااااااااااااااااااااااا[نیشخند]
این روزها
دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما من جلوی دهانش را می گیرم
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد…
” موفق باشید “
اره بابا من خودم خوش خنده ام …. حالا تو گفتی بخند …. من همیشه میخندم
مرسی از اینکه اومدی :lashes: :-D :lashes:
غم پرروتر از اون حرف هاست که از رو بره
همیشه مثل گرگ ها باش و دوستی ها را از گرگ ها بیاموز! چون گرگ ها زمانی خیانت میکنند که گرسنه اند ولی انسان ها از سیری خیانت میکنند.؟!!