آهنگ احساسی و زیبای رهسپار

به من نگو که رهسپاری

به من نگو که رهسپاری
وقتی که خونه بی ستونه
وقتی دقیقه های نبضم سر به زنگاه جنونه
به من نگو که اشتباهم غرور ایثارو شکسته
نگو که خواب غفلت من تمام پلهارو شکسته
به من که حس لال و کورم
هوای خونه رو بلد نیست
به من که بی تو شرح حالم چیزی به جز یه بغض بد نیست

نگو که دل بریدی از من
نگو به من حرفی نداری
به من  که مردنم گرفته
نگو  نگو که رهسپاری…
به من نگو که رهسپاری
وقتی که خونه بی ستونه
وقتی دقیقه های نبضم سر به زنگاه جنونه…

ببین که خسته و شکسته
نمی رسم به صبح فردا
رو ماسه های سرد ساحل
یه ماهیم خیره به دریا
تورو قسم به آب و آینه
نگو به من حرفی نداری
به من که مردنم گرفته
نگو نگو که رهسپاری…

در سرخترین ساعت خورشید بریده های مرا تماشا کن کنار مردن
تماشا کن  خانه ای را که رو به نابودی ست
و می ترسد از من بی تو…
من بی تو شرمسارترین افسانه ی نا تمامم
بی تو می پوسم از این بی سرانجامی
می بازم به تمام هراسها
واز ای کاشها می سوزم و از فردا می ترسم
نگو گفتنی ها شنیده شده وفرصت ها تمام
من هنوز و همیشه به تو دلخوشم و محتاج
به من نگو ،
نگو که رهسپاری…