عاشقانهمتن عاشقانه
عادت کرده ام…
مدتى پیش ، همین حوالی
زلزله ای آمد…
حالا همه حالم را می پرسند !!!
بی خبر از اینکه ” من”
به این لرزیدنها
سالهاست که عادت کرده ام…
به لرزشهای شدید شانه هایم
و ترک های عمیق قلبم…
مدتى پیش ، همین حوالی
زلزله ای آمد…
حالا همه حالم را می پرسند !!!
بی خبر از اینکه ” من”
به این لرزیدنها
سالهاست که عادت کرده ام…
به لرزشهای شدید شانه هایم
و ترک های عمیق قلبم…
خدایا…!
کسی رو که قسمت کسی دیگس سر راهمون قرار نده
تا شبای دلتنگیش برای ما باشه
و روزهای خوشش برای دیگری…
دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت…
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!
آیا میدانید وقتی در حال حمل قرآن هستید شیطان دچار درد شدید در سر میشود
وباز کردن قرآن شیطان را تجزیه میکند
وبا خواندن قرآن به حالت غش فرو میرود
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود
و آیا میدانید زمانی که میخواهید دوباره این پیام را به دیگران منتقل کنید
شیطان سعی خواهد کرد شما را منصرف سازد
فریب شیطان را نخور . . .
:rose:
پیرمرد به زنش گفت:
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
……
پیرزن قبول کرد
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
…پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام.
:giggle: